Desire knows no bounds |
Sunday, February 17, 2002
اميدوارم تونسته باشين فيلم “فرانچسكو“ رو ببينين.فيلم زيبايي بود.اينكه آدم تمام موقعيت و امكاناتش رو رها كنه و بره دنبال اون چيزي كه دلش ميگه و بهش اعتقاد داره،شجاعت زيادي مي خواد.فرانچسكو مي خواست به سر چشمهء خلوص دست پيدا كنه و براي رسيدن به هدفش “پايين ترين بودن“ رو انتخاب كرد.انتخابي بسيار سخت.واونقدر عاشق بود كه در راه معشوق همه چيز رو رها كرد.
در يك صحنه از فيلم،يكي از دوستان فرانچسكوبراي او و اعضاي گروهش كه همگي بي نهايت گرسنه بودند بره اي رو براي كباب كردن مياره.فرانچسكو بره رو نميگيره و درست كردن غذا رو به ديگري واگذار مي كنه.اونهم به بهانهء اينكه نميدونه از چاقو چه جوري استفاده كنه،بره رو تحويل شخص ديگه اي ميده.اما هيچكدوم عليرغم گرسنگي زياد حاضر نميشن برهء كوچك رو بكشن.در اينجا اون كسي كه بره رو آورده بود ميگه:وقتي اين بره توانست در ميان اينهمه مردان گرسنه زنده بماند،براستي كه جاي من نيز اينجاست. "FRANCESCO" Liliano Cavani , Italy , 1988 ـ اگر مي خواهي به كمال برسي آنچه را كه در مالكيت توست بفروش و به فقرا بده.هيچ چيز با خود بر ندار،نه توشه،نه پول،نه نعلين. او كه مرا همراه است،بايد از خود دست كشد،صليبش را بردارد و مرا دنبال كند. - چرا اينقدر مال رويهم انباشته مي كنيد؟ مگر گنجشكها روزي خود را پس انداز مي كنند؟ - ما انتخاب كرده ايم كه پايين ترين باشيم،بي هيچ چيز. - رؤياي خود را محبوس كنيد،زيبايي كمتري دارد،غم انگيز است،اما لازم. - انساني كه قادر است ديگران را دوست داشته باشد بدون اينكه در نظر بگيرد آيا ديگران نيز او را دوست دارند يا خير،روح بزرگي دارد. - دوست داشتن مهمتر از دوست داشته شدن است. |
Comments:
Post a Comment
|