Desire knows no bounds |
Monday, March 11, 2002
بابا پينك فلويديش راست ميگه، ولي چه فايده،كو گوش شنوا:
...غرض از اين همه روده درازي اين بود که بگم تو جام جم به اين نتيجه رسيدم که انسان موجوديست عجيب! ايرانيها هم از نوع فوق عجيبشن! گفتن اسلام بايد دينتون باشه، يزدگرد جان زورش نرسيد، گفتيم باشه، ولي شيعه رو آورديم! يه جوريش کرديم که اقلا با روحيه ايرونيمون يه کمي سازگارتر باشه (گرچه هنوزم براي من يکي غير قابل تحمله!). اينام گفتن اين پارچه ها رو بپيچين به دورتون، ما هم ميپوشيم. ولي چطوري ميپوشيم، چي ميپوشيم؟ ما الآن از اروپايي ها و امريکايي ها خوشتيپ تر مي آييم بيرون و رنگ وارنگتر! روسري هاي نازکي که سرمون نکنيم سنگينتره، با رنگهايي زيبا که به خوشگلي زنامون اضافه هم ميکنه! تازه يه حالته مرموزي هم بهمون ميده. ولي مقنعه واقعا خفقان آوره تو گرما که اونم بايد با انتخاب جنس مناسب اون فصل تحمل کرد. مانتو ها رو هم که خودتون ميبينين! کتهاي تنگ و خوش فرم، انواع اقسام مدلهاي مختلف که انصافا بايد بعضياشونو سوزوند، مثلا اين منجوق دوزي ها و زري زريها. ولي خب اونم يه نوع سليقه اس؛ من کيم که نظر بدم؟ خلاصه که ميتونيم fashion show هاي بسيار عالي راه بياندازيم. Valentino, Armaniخره کين! فقط دخترا رو لخت مي فرستن رو سن و هي خودشونو تشويق ميکنن! اگه هنرمندن بيان براي ما طراحي کنن که چطوري با تمام محدوديت هايي که اعمال ميشه و تمام چوبهايي که به يه جايي (مثلا سوراخهاي ديوار) وارد ميشه، هنوزم کم نمياريم! ما ايرونيها خوب بلديم حتي بدترين شرائط رو هم چطوري براي خودمون قابل تحمل کنيم و از زندگيمون لذت ببريم. مي گين نه يه نگاهي به دخترامون ببندازين که اگر خودشون بخوان و يه جاييشون(مثلا دامنشون) گشاد نباشه، مي تونن خيلي هم خوش تيپ و خوش لباس باشن و در عين حال آرامش جامعه رو بهم نزنن!!! مگه هدف حجاب همين نيست؟ حفظ آرامش و هنجار جامعه با بقچه پيچ کردن دخترا؟ به نظر من تازه همين تحريک آميزتره. يه موقعي بود که شلوار تنگ مي پوشيدم و مانتوي کوتاه با دکمه هاي باز، پسرا عين خيالشون نبود. الآن مانتو شلوار گشاد مي پوشم، اگر باد مانتو رو کنار بزنه يا تو تاکسي مانتوم بره کنار يه کم بالاي شلوارم معلوم شه، يارو چشمش ميخواد از حدقه در آد و حالش خراب ميشه!!! فقط حساستر کرديم اين جنس مذکر رو که تو اسلام يه حيوون خارج از کنترل در نظر گرفته شده که اگه موي من رو ببينه ديگه گارانتي نيست که نپره روم و بهم تجاوز کنه!!! اگه کرد چشمم کور دنده ام نرم تا من باشم که تحريکش نکنم!! آدم مريض که آخه هميشه مريضه، چه من لخت جلوش رژه برم و چه پنج تا پتو پوشيده باشم! در هر صورت لختم! اوني هم که مريض نيست که بايد اقلا آدم باشه که با ديدن موي من يا ساق پام پس نيوفته و من بدبخت تو تابستون تو اين ملافه اي که با خودم اينور اونور ميکشم له له نزنم و هر روز گرما زده نشم! نمي خوام دکولته بپوشم بيام بيرون، فقط مي خوام عين يک انسان لباس بپوشم، خيلي توقع بالاييه؟؟؟ درسته که هممون ديگه باهاش کنار اومديم و همونطور که گفتم کمال سواستفاده رو از آزادي هاي کممون هم ميبريم، اما گاهي موقع ها ميخوام وسط خيابون همه چي رو بکنم و بکنم سره اون کميته اي پدرسگ ببينم چقدر ميتونه طاقت بياره! آقا من شرمنده ام که اينقدر ور زدم! ببخشيد سرتون درد گرفت، آخرشم که خودم ميدونم حرفام مفت نمي ارزه! من نمي دونم کي تفنگ گذاشته دم شقيقه من گفته نظر بده!!! نوشته شده در ساعت 9:57 PM توسط pink floydish |
Comments:
Post a Comment
|