Desire knows no bounds |
Tuesday, March 19, 2002
سلام!
ملالي نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالي دور كه مردم به آن شادماني بي سبب مي گويند. با اينهمه عمري اگر باقي بود طوري از كنار زندگي مي گذرم كه نه زانوي آهوي بي جفت بلرزد و نه اين دل ناماندگار بي درمان! ... نامه ام بايد كوتاه باشد،ساده باشد بي حرفي از ابهام و آينه، از نو برايت مي نويسم حال همهء ما خوب است اما تو باور مكن. «علي صالحي» |
Comments:
Post a Comment
|