Desire knows no bounds |
Wednesday, April 3, 2002
بالاخره بر گشتيم ايران...نمي دونم چرا همه فكر مي كرديم اينجا هم تابستونه و لباس گرم نپوشيديم...با اون بارون ديشب كلي قنديل بستيم...ولي چه كيفي داره بارون بياد استقبال آدم...حالا بماند كه خاله م اينا هم اومده بودن!...
|
Comments:
Post a Comment
|