Desire knows no bounds |
Friday, June 28, 2002
چند تا مطلب از Let it Be :
خواست دورش را خط بکشد، فهميد اتفاقا اين همانی ست که بايد زيرش را خط بکشد. ××××× شايد بهترين معنا برای carpe diem همين دماسنج باشه ، که نه در قيد گذشته است و نه آينده . در لحظه دمای همون " آن " را نشان می ده و به دمای يک لحظه بعد و قبلش کاری نداره! خيلی وقتها شده که می پرسيم آخرش چی می شه ؟ چيزی رو که می خواهيم اصرار داريم که انجام بشه ! يا اينکه غرق در گذشته مون می شيم و حسرت و افسوس خاطرات خوب و بدشو می خوريم ، شايد توی همين ارتباطات و دوستيهای به ظاهر ساده مون هم با پرداختن به اينکه آخرش چه اتفاقی بايد يا نبايد بيفته و يا چرا قبلا اينکارو کردی و.... لذتی که می تونستيم از با هم بودن در همين لحظه رو ببريم از دست داديم، و در خيلی موارد ديگه..... پس قدر همين لحظات حالی رو که در اختيارمونه و خودمون می تونيم بسازيمش و تغييرش بديم رو بدونيم و همينجوری به هوای گذشته و چگونگی آينده از دستشون نديم ! آينده هم بالاخره می رسه و همون موقع هم می شه بهش فکر کرد ! (let it be ) می دونم سخته ولی می شه، حداقل من که يه خرس مهربونشو از اين نوع می شناسم که دغدغه ش اينکه آخرش چی می شه نبود ، و وقتی می ديد شايد آينده اون چيزی که اون می خواد نباشه سعی می کرد از حال لذت ببره يا حداقل چيزی باشه که طرفش می خواد. (حتی اگه ۲ سال هم طول بکشه ! ) ولی لاقل مطمئنه که لذت اون " آن " رو برده و بعدها حسرت همين رو نمی خوره ! |
Comments:
Post a Comment
|