Desire knows no bounds |
Sunday, July 7, 2002
بين اين يه عالمه فيلم نديده ، دلم يه فيلم از تام هنکس می خواد . از اون فيلم هايی که با مگ رايان بازی می کنه . يا جوليا رابرتز ، يا آدری هپبورن . دلم يه فيلم خوب می خواد . يه فيلم فانتزی که به جای اين صفحهء مونيتور ، بشينم ببينمش . رو يه صفحهء خيلی بزرگ تر ، و خيالم راحت باشه که اسم آدما فقط اول و آخر فيلم ميان و می رن ، اون وسط کسی در نمی زنه بياد تو ، اون وسط کسی چراغو خاموش نمی کنه . اول و وسط و آخرش هم معلومه . بالاخره يه تيتراژ پايانی داره . خلاصه يه جوری تموم می شه ، حتی اگه خيلی غير منتظره شروع شده باشه . فيلم تام هنکس که باشه ، وسط کار خاموشش نمی کنم برم . فيلم مگ رايان که باشه ، وسط کار خاموش نمی شه بره .
|
رو دوباره ببینم
خیلی انرژی بخشه
من جای چیپس معتاد شکلات بودم موقع دیدن فیلم
الان ترک کردم
شکلات میلکای کشمشی و نوتلا و...
تموم شده همه شکلات هام