Desire knows no bounds |
Thursday, September 26, 2002
من تو اين چند روزه شديدا با يه مشکل اساسی مواجه شدم ! ما يه نگاه اجمالی به مطالب رسيده برای اين کتاب برگزيدهء وبلاگ ها ميندازيم تا موارد مشکل دار رو يه جوری درست کنيم . اما يه جاهايی آدم گير می کنه .
مثلا يه آقايی يه مطلب خيلی قشنگ نوشته که تو يه جمله ش لغت سکس داره . هيچ صحنهء ناجوری هم نداره ها ، فقط نوشته که اينجا چقدر سکس جريان دارد ، منظورش از اينجا هم يه پاساژی تو مايه های بازار گلستان شهرک غرب بوده ، حالا من نمی دونم اين ، مشکل داره يا نه . يا يه خانومی جريان بيرون رفتن با دوست پسرش رو تعريف کرده ، همه ش هم تو خيابون بودن ، يعنی هيچ مشکل اخلاقی ديگه ای نداره جز استفاده از لغت دوست پسر . حالا اگه من بيام پسر رو حذف کنم و به جاش بنويسم دوست ، که کل مطلب بی مزه ميشه ، چون اگه اون خانوم با من يا يه دختر ديگه رفته بود بيرون ، عمرا نميومد بنويسه تو وبلاگش ! يا يه جا لغت عرق استفاده شده ، بدون اين توضيح که منظور از عرق ، عرق خوردنه يا عرق کردن ! کلمهء خدا هم که ديگه از همه بدتر ، يه مطلب خيلی قشنگ در مورد اختلاف طبقاتی نوشته شده ، که توی عنوانش يه چيزی داره تو اين مايه ها : خدای ظالم . حالا اصلا مفهوم مطلب کاملا اجتماعيه ها ، اما ظاهر کلمه مشکل عقيدتی داره ! من هر چی فکر کردم ، لغت فارسی مناسبی که مثلا بشه جايگزين کلمهء سکس يا دوست پسر يا موارد مشابه کرد که هم بار معنايی خاص رو برسونه و هم مشکل منکراتی نداشته باشه ، پيدا نکردم . شما پيشنهادی ندارين ؟! |
Comments:
Post a Comment
|