Desire knows no bounds |
Thursday, November 21, 2002
هميشه آدم يه عالمه آرزو داره ... يه عالمه چيز که دلش بخواد ... يه عالمه هدف که دنبالشون باشه ... يه عالمه کار که بخواد بکنه ...
اما يه وقتايی هم هست که فکر می کنی ديگه تموم شدی ، ديگه همه چی بسه ، ديگه چيزی لازم نداری ، ديگه بايد صبر کنی تا خودش بگذره و نوبتت سر بياد ... اگه به من بگن فقط می تونی يه آرزو کنی که برآورده ش کنيم ، ازشون می خواستم بذارن يه بار ، فقط يه بار ، در يه مورد ، فقط در يه مورد دکمهء undo رو بزنم . |
Comments:
Post a Comment
|