Desire knows no bounds |
Friday, November 29, 2002
امشب رو بيشتر از پريشب دوست داشتم ... حس خوبی بود ... يه جور حس گم شدن در جمع ... ديده نشدن ، يا لااقل کمتر ديده شدن ... ياد اون سفر چند سال پيش افتادم ... و خالص ترين حسی که تجربه کردم ... کاش می شد حس اون سال يه بار ديگه تکرار بشه .
|
Comments:
Post a Comment
|