Desire knows no bounds |
Friday, December 13, 2002
يه مين ِ تنها
يه جا منتظر منه که تنهائيمونو با هم قسمت کنيم . " پيشاپيش عليها الرحمتها ! " ------------------------------ در راستای سقوط به درک خالص حس انسان های اوليه - چيزی از جنس همون سير صعودی تا سقوط - اين حس غريب امروزمو نمی تونم ننويسم ... خوب يه خورده زيادی بی معنيه ... اما حقيقتا جزو معدود حس های عميق زندگيم بوده در اين چند روز اخير ... هووووم ... يعنی اينکه هر توضيحی خراب می کنه اون حس ِ " خود - پارينه سنگی - بينی " رو ! که يعنی همين که : - آيدا ، اَ ؟ - اوهووم ... |
Comments:
Post a Comment
|