Desire knows no bounds |
Friday, January 3, 2003
1. انسان هم شبيه سازي شد . به مبارکي و ميمنت . يک بار ديگر ثابت شد که جلوي پيشرفت علم را نه ميتوان به زور سرنيزه گرفت و نه به اجبار مصلحت . راحتش ميشود اينکه : آنکه توان ساختن بمب اتم را دارد هرگز نميتواند در برابر وسوسه ساخت آن مقاومت کند و او که بمب اتم را ساخته است هيچگاه نميتواند در برابر وسوسه کاربردش مقاومت کند . ساده ست . حکايت سيبست و حوا . اگر سيبي باشد لاجرم بايدش چشيد . راه ديگري نيست . آگاهي نابود ميکند و پيش ميراند .
2 . تا همين يک قرن پيش اجداد علاف ما مينشستند و نيم شبان خيره ميشدند به آسمان و هرچه عشق شکست خورده داشتند و تصوير فراموش شده در قرص ماه ميديدند که در منظر آنان کمال زيبايي بود و نهايت جمال . يک تورقي اگر بفرماييد ديوان حضرات را ميبينيد که بالاتر از ماه ندارند در تشبيهاتشان و خوب حق هم داشتند ، زير پا و جلوي چشمشان که همه چيز آلوده بود به تعفن خاک و لاجرم مجاز ، اين شد که جمال يار از سه سانتي نوک دماغ حضرات صعود کرد به آن بالايي که دست بني البشر بدان نميرسيد : ماه . 3 . اولين فضانورداني که بر سطح ماه نشستند و اولين تصاويري که ازان بالا مخابره شد بيش از آنکه زندگان را متعجب کند ، استخوان امواتمان را در قبر به لرزه در آورد که واحيرتا که اين ماه عجب موجود ضايعي بوده ست و ما نميدانستيم ، که حتي يک صورت کک مکي پر چاله نافرم را هم تشبيه کردن به چنين چيز ضايعي دور از انصاف است و نفي مروت . 4 . حوا سيب را خورد اما آنچه اخراج حواي ساده لوح و آدم مفلوک را باعث شد خوردن نبود ، بلکه فعل و انفعالات ما بعد آن بود . و مگر ميشود در آن تابلوي بي نقصي که حضرتش آفريده براي ميليونها سال تحميق انسان ، کسي برود و زبانم لال ... 5 . تصاوير فرود فضانوردان بر روي ماه مخابره شد ، اما آنچه هرگز مخابره نشد ، کاري بود که همين فضا نوردان با جمال يار کردند ، که حيف شرم مانع از واگوي آن است ، ولي خوب مگر ميشود انسان اينهمه روز آن بالا باشد و هيچ قضاي حاجت نکند ! 6 . راستش مجبورم شرم را کنار بگذارم و خيلي مودبانه ! بگويم تپه اي نمانده است که علم نوين و تکنولوژي جديد بر فرازش ! قضاي حاجت نکرده باشند !!! مانده بود همين ماجراي انسان و خلقتش ، که اينهم مشمول حال اين قضاي حاجت تاريخي شد ... 7 . و دست آخر اينکه : آگاهي تفاله سيبي ست ، لذت نشخوار ابديش ، هديت مکرر آدم . 8 . تمت . عليرضا . |
Comments:
Post a Comment
|