Desire knows no bounds |
Friday, January 3, 2003
" ساعت سه ! ساعت سه برای هر کاری که آدم می خواهد بکند هميشه يا خيلی دير است يا خيلی زود . لحظه ای غريب در بعد از ظهر . " *
و من الان تو غربت ساعت سه گير افتادم . به خصوص که بعد از ظهر جمعه هم باشه . برای تلفن زدن ديره و برای بيرون رفتن زود . به جاش می شينم سيمين غانم گوش می دم . چهره ش مياد جلوی چشمم . يادم باشه فردا دوباره تاريخ بليط کنسرتش رو چک کنم . اين بار قراره با مصطفی محمودی برنامه اجرا کنه . محمودی همون آقای خوانندهء نمايش شمس پرنده ست که من صداشو خيلی دوست دارم . هر چند که نمی تونم هيچ تصوری از ترکيب اين دو صدا داشته باشم . به هر حال اگه اهل سيمين غانم گوش دادن هستيد ، اين اجرا رو از دست نديد . در ضمن (متاسفانه) اين بار ورود آقايون هم آزاده . * تهوع --- ژان پل سارتر . |
Comments:
Post a Comment
|