Desire knows no bounds |
Thursday, March 6, 2003
يه کتاب ديگه از شهرنوش پارسی پور ( نويسندهء طوبا و معنای شب ) : داستان های مردان تمدن های مختلف .
سبک کتاب کاملا با قصه های فارسی معمولی متفاوته . اولش هی تحمل کردم و به واسطهء گير کردن تو ترافيک خوندنش رو ادامه دادم چون بهتر از بيکاری بود ، اما به قصه های آخر که رسيدم تازه کم کم دوزاريم افتاد که جريان چی بوده . در کل جالب بود ، به خصوص چهار قصهء آخر . خوندنشم بيشتر از يک ساعت طول نمی کشه . داستان مردان ايلام يا چگونه می توان بدون عشق زيست و خوشبخت بود . داستان مردان تپهء چغازنبيل يا چگونه ترس می تواند قوای مغزی ما را بجود ، و چگونه می توان بر اين ترس غلبه کرد . داستان مردان دره ی موهنجودارو ... و تقدس کلمه ای ست که از بس آن را بد به کار برده اند ، دچار پليدی شده ؛ در حالی که حامل حالتی شفاف و پاکيزه است . مثلا هنگامی که ده مرد و چهار زن ، از ده تمدن و چهار زير تمدن دور يک ميز نشسته باشند - و اين اغلب در کنفرانس های بين المللی پيش می آيد - تا در کمال ادب سر يکديگر کلاه بگذارند ، تنها يک چيز می تواند آن ها را نجات بدهد : " يک حس مقدس " . |
Comments:
Post a Comment
|