Desire knows no bounds |
Monday, March 24, 2003
کماکان ایام به کام است !
***** بعد از یه قرن ، یه عید بی گاو داشتن کلی می چسبه . هر چند که گاهی پس لرزه ها میرسن ازدر و دیوار ، اما بازم داره می چسبه ! ***** یکی نیست بگه آخه بچه جان ، تورو چه به بحث عقیدتی مذهبی ! فقط کم مونده بود رسما ملحد شناخته بشیم . ***** نماز خوندن گاهی وقتا خوبه ، به شرطی که کسی برای خوندنش بهت گیر نده . ***** بعضی حس ها هستن که ممکنه با گذر زمان ، روشون رو خاک بگیره . اما حتی بعد از سالها ،کوچکترین تلنگری کافیه تا همه چی دوباره شفاف بشه و برق بزنه . حس خوب یه جویبار آروم و روون ، با یه عالمه سنگریزهء براق صیقلی که یادگار روزهای پرتقالی گذشته ست ، گذشته های خیلی دور . ***** فکر نمی کردم دلم اینهمه تنگ بشه ، اما شد ! ***** فکر نمیکردم یادت باشه و برات مهم باشه ، اما یادت بود و برام نوشتی . خوشحالم . |
Comments:
Post a Comment
|