Desire knows no bounds |
Saturday, June 26, 2004 در اين شب های تنهايی و روزهای دل تنگی اگر هنوز دم غنيمت است بی شک به يمن توست حضورت غنيمت است. کاش کمی دست از سرت برداری. کمی دورتر بايستی و بزرگوارانه خود را نگاه کنی. و به ياد بياوری مردی را که تکرار خود بود، مردی برای تمام فصول. کاش کمی با خودت مهربان تر باشی دوست من. دوستت دارم، بی گفتگو و مومنانه دوستت دارم هنوز. نه ترديدی به جای نمانده مگر قاطعيت وجود تو کز سرانجام خويش به ترديدم می افکند. شنبه 6-4-83 |
Comments:
Post a Comment
|