Desire knows no bounds |
Monday, March 28, 2005
دلم عاشقی خواسته
از اون عاشقيا که تنت گُر می گيره يه چيز داغ از وسط جناق سينه ت ذوب می شه می ريزه تو دلت از اون عاشقيا که گرم می شی آروم می شی مطمئن می شی از اونا که خيال می کنی يه کوه پشتته که خيال می کنی می تونی تا آخر دنيا رو پياده بری به خاطرش اوهوومم دلم پرستيدن خواسته اونم زياد تا |
Comments:
Post a Comment
|