Desire knows no bounds |
Thursday, August 11, 2005
اممم
يکی از بزرگ ترين بدی های تو اينه که آدم وقتی باهاته همه بدی هات يادش می ره يکی از بزرگ ترين بدی های منم اينه که فردای وقتايی که هزارتا عصبانی و شاکيم، نه عصبانی ام، نه شاکی خسته ته يه جورايی خسته ی خاک گرفته می شينم روبروت و از پنجره ی پشت سرت بيرونو نگاه می کنم نگاه تو اما رو صورت من ثابت مونده نگاهمو ناخودآگاه می دزدم دلم نمی خواد تاثير اين دو سه روز گذشته رو توشون ببينی نمی بينی هم يه ريز آسمون ريسمون رديف می کنم نان استاپ پشت سر هم از ساکت موندن می ترسم از نگاه کردن به تو می ترسم می ترسم بغض کنم می ترسم بغضم بترکه هيچی از تلفنه بهت نمی گم تو هم هيچی نمی پرسی گمونم ندونی هم حتا تو تمام اين سال ها هر بار از بولوارها و کوچه پس کوچه های اون پشت رد می شدم ياد تو ميفتادم می دونستم که دوستشون خواهی داشت هميشه که پياده ميومدمشون، دلم می خواست تو هم باشی بعد حالا همه چی خود به خود همون جور شد که دلم می خواست اما خوب، حالا حالا ديگه اون وقت ها نيست و من هم ديگه من اون وقت ها نيستم از جلوی خونه خوشگل قديمی ها که رد می شيم می گم: اووووه تا دلم اين خونه هه رو می خواد به خنده می گی که: اگه فردا هم هنوز دلت بخوادش و بلند بلند بگی ش يحتمل خواهی داشتش به زودی هه تيکه ميندازی، مهربانانه پوزخند می زنم کسی چه می دونه شايد فردا هم گفتم !! به درخت ها می رسيم به انبوه درخت های سبز تيره که تا کمر خم شده ن روی زمين گير می کنيم بهشون مطمئنم که الان می گی اين جا رو دوست دارم، بريم بشينيم اون زير می گی: اين جا رو دوست دارم، بريم بشينيم اون زير می خندم باشه بريم بشينيم اون زير حالا فقط صدای رودخونه مياد و صدای تو هوا ابری چسبونک دم داره تن هامون چسبونکن هم از اون چسبونک هايی که اگه به جايی تکيه بدی ديگه کنده نمی شی ازش تکيه می دم بهت بعد فکر می کنم که الان چه قدر مثل دو تا آدم بزرگ شديم يه هو چه قدر راه اومده و چه قدر خاک گرفته و چه قدر خسته و چه قدر دوست می گی دلم می خواد باهات زندگی کنم نه نصفه کاره زندگی واقعنی می خندم که دلمو می زنی اون وقت که می گی فکر اونشم کرده م تاريخ اکسپاير می ذاريم ديگه اون وقت خيالت راحت می شه اين جوری ساکت می شم چيزی نمی گم خسته تر از اونيم که چيزی بگم ... اون قدر می شينيم که دير می شه دير و تاريک بعد گم می شيم تو کوچه ها بعدترش خيلی بعدتر بارون می باره |
Comments:
Post a Comment
|