Desire knows no bounds |
Sunday, September 4, 2005
نگاه کن!
داری فراموش میشوی. میشود ترسید، یک قدم عقبتر رفت و گذاشت که دلتنگی کنار ات بلمد - پیش تر همیشه همین بود. حالا اما... بگذریم. دست من نیست، داری فراموش میشوی. |
Comments:
Post a Comment
|