Desire knows no bounds |
Sunday, September 4, 2005
هاها
فکر کنم آخرش شوخی شوخی از زندگی م يه قصه ی تخيلی بسازم اگه اين پروژه جديده رو که داره تو کله م چرخ می زنه عملی کنم فقط يه نمه جرات می خواد يه خورده بيشتر از يه نمه البته و يه بليت يه سره |
Comments:
Post a Comment
|