Desire knows no bounds |
Thursday, October 6, 2005
کم کم که میبینی نمیفهمه و عوضی میفهمه
کم کم همونجوری دیگه هیچی نمیگی کم کم همونجوری میشی فقط مال خودت خودت و همهی حرفات و همهی قصهها و رویاها و خیالها و فکرهات، همهشون میشن مال خودت یه جایی وسطای دلت همهتون با هم قایم میشید فرار میکنید |
Comments:
Post a Comment
|