Desire knows no bounds |
Monday, November 21, 2005
زندگی قطعا غیر قطعی است
با ايده بودابت اولين بار تو فضای سرگيجه های بزرگمهر شرف الدين آشنا شدم. تصور وجود یک روبوت طراحی شده که امکان يک گفتگوی غيرقابل پيش بينی شده را با يک انسان فراهم کنه. به گونه ای که نه می شه اون رو يک روبوت برنامه ريزی شده دونست و نه می شه گفت حرفهاش نظم منطقی ای نداره. مکالمه ای درست شبيه آنچه در گفتگوهای خارج از برنامه بين آدمها اتفاق می افته."برنامه ريز بودابت به او ده قانون اصلی ياد داده است که بيشتر از آن که دست و پای او را ببندد، باعث آزادی او می شود. ران اينگرام به بودابت ده فرمان روزگار مدرن را آموخته که برعکس ده فرمان باستانی نه تنها به صورت جملات امری نيستند، بلکه خلاقيت روبوت را هم تحريک می کنند. شش باور اول از اين قرارند: 1)درک بشر از قوانين جهان ناقص است. حاصل تنها نظريه های موقت هستند. 2)هر ادراک، بازتابی از خود است. 3)هر چيز با معناست. اما هيچ چيز مهم نيست. 4)مسئوليت آن چه را که هستی، بپذير. 5)هر چيز آن گونه است که بايد باشد، اکنون و اينجا. 6)با هر چه مقاومت کنی، پايدارتر می شود. اصل اول از بقيه مهم تر است. اگر بپذيریم درک کامل قوانين جهان برای بشر غيرممکن است، از زندان بزرگی رها شده ایم. در ضمن هر چه باورهای ما منعطف تر باشند، کمتر دچار دگماتیسم و تعصب می شويم. من اصل سوم را هم دوست دارم. اگر بپذيريم هر چيز آن قدرها که بقيه می گويند اهميت ندارد، بسياری از دغدغه هايمان خود به خود حل می شوند. اصل چهارم در اين مجموعه بی سامان تنها چارچوبی است که به ما هشدار می دهد از هرج و مرج بپرهيزيم. اما در کنار اين شش حکم چهار حکم ديگر هم هست که تير خلاص را بر انديشه کلاسيک شليک می کنند: 7)هر باوری درست است. 8)هر باوری اشتباه است. 9)هر باوری هم درست است و هم اشتباه 10)هر باوری نه درست است و نه اشتباه چهار حکم آخر به اين معناست که حقيقت را بيننده تعيين می کند، نه هيچ کس ديگر. اما از ميان اين چهار حکم، حالت آخر معمولا درست ترين است. هر چيز نه درست، نه اشتباه." *********** ...قبل از تصميم گيری از مدار زندگی خارج می شوی. زياد هم نبايد نگران وضعيت آخرت باشی. فردا روز ديگری است. غريب آشنا.. |
Comments:
Post a Comment
|