Desire knows no bounds |
Wednesday, February 22, 2006
خوب اصن نه که همه ش اونوری باشه و من شاکی باشم هی
نه خيرم از اين وری شم هست که خوب منم آدم رابطه های لانگ لايف نيستم هم چين زود حوصله م سر می ره زود دلمو می زنه بدقلقم بهانه گيرم الانا که زيادی ام بهانمه کلی بايد نبايدای خودمو دارم از عالم و آدم توقع و انتظار دارم و از اونور هيشکی نبايد ازم هيچ انتظاری داشته باشه هزار و يک عدد نيمه ی پنهان و آن روی سکه و زوايای پنهان دارم، همه شونم به سلامتی سياه سگم هم خوش اخلاق هم نيستم زياد بی حوصله هم که باشم ديگه از اساس حوصله سربر می شم شديدلی اممم فعلن حالا همينا اما با اين همه دليل نمی شه که ندونم چی دلم می خواد و چی دلم نمی خواد که دست منم نيست |
Comments:
Post a Comment
|