Desire knows no bounds |
Thursday, May 11, 2006
گاهی متوجه می شوم که جراردو در زندگی من (و شايد روی بدنم) در جستجوی نشانه هايی ست که ديگران قبل از او بر جا گذاشته اند. و می خواهد با خشونت، آن نشانه ها را از زندگی من پاک کند. ولی او با دوست داشتن من، تمام آن چيزهايی را هم که مردانی که قبل از او عاشقم بوده و از خود بر جای گذاشته اند، بی اراده، دوست دارد. حرکات، عقايد و احساسات.
نامه ای به جراردو نوشتم و از او خواستم چند روزی را در آپارتمان من بگذراند. به او نياز داشتم. حضور جراردو قادر است مرا از تمام چيزهايی که دوستشان می دارم پر کند. با جراردو می توانم به تمامی خودم باشم، همان طور که هستم. سرد، بی منطق، احساساتی، کودک، لجباز، خودخواه، روشنفکر، مبتذل، سودايی، رياکار، شاد، دروغگو، رذل، بی ملاحظه، رويايی، بی ادب، اخلاق گرا، خود شيفته، بی حوصله، خودنما، و هزار صورتک ديگر، ماسک ديگر. جراردو تک به تک آن ها را می شناسد و قادر است مرا از ميان هر يک از آن ها، به سادگی تشخيص دهد. جراردو زبان مرا به خوبی می داند، از اين رو وقتی با او هستم، نيازی به توضيح دادن خودم ندارم. می توانيم با هم ساعت ها رويا ببافيم و با قصه هايمان زندگی کنيم. به قهقهه بخنديم و زندگی را به سخره بگيريم. در اتاق خواب من تختخواب بزرگی هست با ملحفه های سفيد و بالش های متعدد. درست کنار تخت، پنجره ی بزرگی هست که رو به پارک باز می شود با پرده های حرير شيری رنگ. پنجره را باز می کنم تا پرده ها در آغوش باد ملايم بهاری به رقص درآيند. شمع کوچک را روشن می کنم و می گذارم روی زمين، کنار ديوار. بوی ملايم و سايه ی روی ديوارش را دوست دارم. لباس هايم را در می آورم و آرام به آغوش جراردو می خزم. عطر تنش آرامم می کند. او از آن دسته مردانی ست که بو ها را به خوبی به کار می گيرند تا بر جذابيت خود بيفزايند. دهانش هميشه بوی الکل ملايم آغشته به سيگار می دهد و من دوستش دارم، بوی نفس ها و طعم بوسه هايش را. جراردو از معدود آدم هايی ست که بوسيدن را می شناسد، بوسه ها را به بازی می گيرد، و می داند يک زن را چگونه ببوسد. دست هايش گرم و مهربانند و زبان تن مرا به خوبی بلدند. خوی وحشی و رفتار جاه طلبانه اش، با تمايلات من هم خوانی دارد. تنم را به صليب دست هاش می کشد و نفس های حريصانه اش ميان موها و گردن و سينه هام می پيچد. سايه هامان روی ديوار در هم می آميزند و شعله سر بر سقف می سايد. در خلسه ی بعد از هماغوشی، برای جراردو سيگاری می گيرانم تا دودش را رها کند روی صورتم، موهايش را نوازش می کنم و از اين همه دوست داشتنش آرام می گيرم. |
Comments:
Post a Comment
|