Desire knows no bounds |
Thursday, May 18, 2006
تو ! بی امید به شب نشینی شکست می روی
سر به تسلیم سوده می کنی بی اجرم می کنی مرا که بی گاهان بسیار به نماز ایستاده ام بی وضو، بی تیمم مرا که بی خاکی برای ریشه دواندن، زنده ام هنوز زنده به گورم می کنی غرقم می کنی بی اجرم می کنی خندق باز ! خندق بسته! این انصاف .... |
Comments:
Post a Comment
|