Desire knows no bounds |
Saturday, June 3, 2006
پ.ن: تو این روزها انگار سبکتر از همیشهای. بندها را یکی یکی پاره کردهای و حالا آمادهای برای رفتن. مثل آدمی که خودش را برای مرگ آماده میکند. آه... یادم نبود، پرنده ها نمیمیرند، کوچ میکنند! دست و پا زدنهای من هم بی فایده است؛ نمیبینیام. مثل همیشه...
|
Comments:
Post a Comment
|