Desire knows no bounds |
Saturday, February 17, 2007
اعتياد جديد: نيد فور اسپيد-کربن!
بين فيلمای امسال، pieces of April رو دوست داشتم کلی.. نمیدونم چرا اينهمه خوب بود ديدنش! به يمن پروژهی آقا پولداره، با کلی مبل فروشی و چوب فروشی و عتيقهفروشی مهم مهم آشنا شدم که بايد بهت وقت قبلی بدن بری کاراشونو ببينی و اينا.. بعد آدم کاراشونو که میبينه، هی میفهمه که بهتره آدم خيلی خيلی پولدار باشه تا اينکه نسبتا پولدار باشه.. البته من اين موضوع رو قبلا سر جريان بوتيک بلژيکی کوه نور فهميده بودم، الان دارم هی بيشتر میفهمم.. تازه حتا اينم فهميدهم که ديزاين کردن واسه يه آدم پولدار خيلی سختتر از يه آدم بیپوله.. چون طرف نه که خيلی پول خرج میکنه، انتظار داره خونهش بشه يه چيز مافوق تصور، ولی خوب نمیشه که.. امروز در حين رولووه کردن خونههه، به اين نتيجهی قاطعانه رسيدم که بخش اعظمی از آرامش مهندس غ. مال اينه که در آن واحد اصولا بيشتر از يک کار رو نمیتونه پروسس کنه.. اينه که بقيهی مدارهاش عملا کار نمیکنن و تو هر چقدر هم که بال بال بزنی اون در نهايت خونسردی و آرامش کار خودشو میکنه باز.. مثلا وقتی داره رانندگی میکنه و من دارم هی توضيح میدم که فلان چيزو چيکارش کنيم، ديگه نمیتونه تابلوها رو بخونه و اشتباه بزرگيه که فکر کنی ممکنه از خروجی مناسب خارج شه، اينه که به راحتی ممکنه سه دور تو چمران بچرخه.. يعنی دقيقا دفعهی دوم و سوم هم ممکنه!.. اما عوضش آدم هی ازش کلی چيز ياد میگيره.. داريم يه پروژهی نفسگير زشت و بیريخت و گنده رو شروع میکنيم که پدرجان معرفی کرده.. برجه اونقد بیريخته که بيشتر شبيه يه کولاژ میمونه تا بنای معماری.. کاره مثه فرندز خوش موقع سنگين شد.. اون قدر که اصلن نمیرسم به چيز ديگهای فکر کنم.. حتا به تاريخها و عددها.. به شمارههای لعنتی.. به رضا میگم فک کنم ديگه دوسم نداری.. میگه ديگه کاری به کارت ندارم.. يعنی حداقل من ديگه نميام سراغت هيچوقت.. میدونم خودم هم.. وقتی تولدمو تبريک نگفت مطمئن شدم ديگه.. خيلی هم برام اتفاق مهمی بود که رضا بهم تبريک نگفت.. حسابی تو دلم مونده بود.. هنوزم مونده.. ولی خوب، حقمه لابد.. ممکنه يه وقتی برسه که منم ديگه تولدشو بهش تبريک نگم يعنی؟.. اصلن دوست ندارم اون وقتيو که ممکن باشه تولد آدمايی رو که دوسشون دارم ديگه بهشون تبريک نگم.. اصلن اصلن. |
بعدش هم که "عادت کردن" به این تبریک نشنیدن و نگفتن ها خیلی بدتره، معلومه که هنوز عادت نکردی :)
hamishe ruze tavalodam haminhash man ro koli kalafe mikone in ke az sobh ta shabesh hamash montazere tabrike ye edde hastam ke age naiad in payame divune msiham ta sale badesh!