Desire knows no bounds |
Thursday, September 13, 2007
ما عقلکلها
سهو عامیانه: میلی ناخودآگاه در ما هست، که هرچیزی را که خودمان میدانیم، سواد و آگاهی ِ اصلی- مرجع- به حساب بیاوریم و دیگریای را که فاقد آن است ، ناآگاه و عامی.اما معمولاً چیزهایی را که خودمان نمیدانیم ، بهکل یادمان می رود حساب کنیم.یا چون ما نمیدانیم٬ پس مهم نیستند و اصلاً بهحساب نمیآیند. تلاش مجدانه: بعضی ها جدیترین کاری که در زندگیشان می کنند این است که به دیگران ثابت کنند بیسوادند.باقی آدمها برای پیشرفت کردنشان به هیچکس اندازهی اینها مدیون نیستند. زور مذبوحانه: بعضیوقتها بهزور میخواهیم فکر٬طرح٬ یا ایدهای را که تازه انتخاب کردهایم غالب خودمان کنیم. بدون اندازه زدن٬ لباس حاضر و آماده را میپوشیم و نمیفهمیم چرا بهمان نمیآید٬ درزهایش میشکافد یا به تنمان زار میزند. یا تنبلیمان میآید یکی به قوارهی خودمان بدوزیم یا اصلاً دوختن بلد نیستیم. انتظار بی-صبرانه: آدم خیلی زود به انتظار کشیدن عادت میکند. جوری که اگر زیاد منتظر چیزی بشود ٬ وقتی بالاخره به آن میرسد٬ دیگر اصلاً آمادگی داشتنش را ندارد. یا دیگر بهکل ازپا درآمده و داشتن آن دیگر بهکارش نمیآید یا فضای خالیای را که برای آن داشت قبلاً با چیزهای دیگر پر کردهاست. توجیه رندانه: میل به مدام از اول شروع کردن٬ ازین شاخه به آن شاخه پریدن نیست. شور حرکت است. جستجوی لذت زندگی است. شوق تجربه است نه حرص بدست آوردن.رفتن است نه به جایی رسیدن. نتیجهگیری عالمانه: هرکسی برای خودش کلی عقلکل است.گفتن ندارد! اما چیزی که هست٬اصلاً مهم نیست که در زندگیمان کاری انجام بدهیم یا نه٬ اگر عرضهی لذت بردن از آن را نداریم. |
Comments:
Post a Comment
|