Desire knows no bounds |
Friday, April 4, 2008
داشتم تو کيس مقواهام دنبال چوب بالسا میگشتم که چشمم افتاد به پرينت عکسای دخترا: باران و ساحل و دريا؛ غصهم شد.
|
Comments:
راجع به پست "شوهر عمه" سوالی که پیش اومد اینه که عمه ی شما هم وحیدیه یا نه! عمه ی من آخه وحیدیه
از اون جایی که این دم و دستگاهو نمی تونم کول کنم ببیرم با خودم- چون همه چیزو دارم کول می کنم :ي- باید به راه پدر جان گرامی شما متوسل بشم یحتمل :ي
خب توام میومدی دریا با ما. پشتِ کوه هم میبردیمت خودمون :ي
Post a Comment
|