Desire knows no bounds |
Saturday, September 20, 2008
وقتهايی هست در زندگانی، که اين جیميل ما خودش میشه يه پا استامينوفن کدئين، تو بگو Gmailophen اصلن. بسکه میچسبه ميلهای گاه و بیگاهش و بسکه هر دفعه که آدم مياد سراغش، کلی تنوع و هيجان داره توش. مخصوصن وقتايی که صبح تا شب بيرونی و شب که جیميلت رو باز میکنی، کلیتا ميل داری که حسابی خوشاخلاقت میکنن. نه ازين ميل فوروارديای به درد نخور و سند تو آل ها، نه. ازون ميلا که فقطِ فقط مالِ خودتن و بس. يه وقتايی يه نيم خط، يه وقتايی يک کيلومتر.
حالا خود همين جیميل هم روزای خوب و بد داره. معمولن اگه وبلاگنويس باشی و خانوم هم باشی (خوب آقايون مثکه سيستمشون يه نمه فرق داره، هرمس هم استثناست لابد به خاطر همون زنانيت نهفته و الخ!) به طور متوسط روزی پونزده تا بيستتا ميل داری (نه نازلییی؟). ازين بيستتا هفت هشتتاشون کامنتان و فوروارد، سه چارتاشون معمولیان و وب نازی داری و اينا، يکیشون تیآیه (ميلای تیآی همهشون يه ميل محسوب میشن در واحد جیميل!)، بقيهشون اما مال خودِ خودِ آدمن. ميلای جیميل خيلی آندرستندينگ و باشعورن. هر کدوم يه لبخند گَل و گشاد جوليارابرتزوار اتچ شده بهشون بی هيچ ادعا و سر و صدايی. ميلای جیميل خونگرمن، بسکه گشتن و پرسه زدن توشون آسونه و باهاشون به آدم خوش میگذره. محجوبان، ميان بی سر و صدا جمع میشن تو پرانتز تا يه وقتی چشمت بهشون بيفته بری سراغشون. حواسپرتان اما، خيلی حواسپرت. داشتم میگفتم جیميل هم اما روزای خوب و بد داره. بدِ بد که نه، اما يه وقتايی سرما میخوره. سرما که بخوره، همهچیش مثه هميشهست جز يه چيز. که وقتی نباشه، انگار مزهی بقيهی ميلا رو هم نمیفهمی. عطر و بوشون رو نمیتونی درست حسابی تشخيص بدی. که وقتی نباشه، انگار دماغِ جیميلت گرفتهست اصلن. يههو میبينی ده دوازده روز گرفتهست اصلن. میخوام بگم تو دماغِ جیميلِ منی. |
Comments:
in rooz ha,ta'me ghalam digar nist, pas ta'm haye shabane ra az Gmail migirim. (osoolan chon in post khosoosi ast,bish az in nabayad nevesht!)
اینجا آنقدر خلوت است که ادم دوست دارد ...
این هم نامه؟! زیاد است!
Gmailophen جالب بود
Post a Comment
|