Desire knows no bounds |
Monday, February 16, 2009
روزای عجيبیان اين روزا
عجيب و غليظ و عميق ذهنام مثه يه سونای بخار، خيس و سنگين و مه گرفتهست دمکرده و مرطوب تو يه غلظت عجيب شناورن حسهام من که يه عمر آدمِ خوابيدن رو سطح آب بودم اين روزا دارم ته استخر شنا میکنم تهِ تهِ استخر اکسيژن نيست اينجا که منم |
Comments:
دارید آهو می شوید ولی کم کم ...ادامه بدهید و از جست و خیز لذت ببرید...نشدید هم نشدید... دنیا ارزش غصه خوردن ندارد...راستی ته استخر زیاد دست و پا نزنید،جست و خیز در آن منطقه ی خاص هیچ فایده ای ندارد...به سطح آب برگردید زودتر
Post a Comment
|