Desire knows no bounds |
Tuesday, April 7, 2009
ما هيچوقت برنجمان را آبکش نمیکنيم. ما يعنی من و تو. منای که من نيست و من و تويی که اگر جمعش کنيم ما نمیشود، میشود شما. خانهی ما توالت ما آينهی ما همه مال شماست. ما يعنی مشترک. ما به مهمانی میرويم. ما به عزا میرويم. ما به عروسی میرويم. جملههای سادهی مشترک. ما يعنی ماشين لباسشويی همهی لباسهاتان را درهم میشورد به هم میپيچد دلم پيچ میخورد. داری تعريف میکنی ما هيچوقت برنجمان را آبکش نمیکنيم، من با مايی که يعنی شما همراهت میآيم و تمام راه را تنها برمیگردم.
میبينی؟ همهچيز از قبل اتفاق افتاده است. امضا: محفوظ |
Comments:
Post a Comment
|