Desire knows no bounds |
Sunday, January 10, 2010
از گفتوگوی لادن نيکنام با لیلی گلستان
«غولها را به تاريخ بسپاريم» فصلنامهی سينما و ادبيات لادن نيکنام: فکر میکنم ما الان جريانی به اسم اينترنت داريم و زندگی در جهان مجازی. خيلی از جوانها الان متن جامعه را ترک کردهاند و در اين جهان زندگی میکنند. مثلن وبلاگی دارند که مدام به روزش میکنند. يک تعداد هم بازديدکننده دارند و نوعی مسابقه برای داشتن بازديدکننده يا کامنت بينشان بهوجود میآيد. به اين جهان آنقدر هم عادت میکنند که از آن بيرون نمیآيند. حاصل اين میشود که جريان اينترنت و وبلاگنويسی غالب میشود جوری که روی متنهای ادبی هم تأثير میگذارد. کسی میگويد اين رمان يا مقاله خوب است چون به زبان وبلاگنويسی نزديکتر است. از ايران صحبت میکنم. ولی توی ايران زيستن در جهان مجازی به شبيه ساختن آدمها به يکديگر کمک میکند. خوراک خوبی برای همه فراهم شده است. يعنی آدمها شبيه هم میشوند و در عين حال همه فکر میکنند نوشتن چه ساده است. کسی هر چند روز يکبار مطلبی مینويسد، عدهای هم هستند که نوشتهاش را بخوانند و نظر بدهند. از طرف ديگر در رسانهها هم به اين افراد فضای مضاعف داده میشود. مثلن همين وبلاگنويس اگر کتابی بنويسد، در روزنامه به آن میپردازند و يک حلقه درست میشود. ما چهطور در اين حجم توليد انبوه میتوانيم رگههای متفاوت در کار فلان نويسندهی جوان را تشخيص دهيم؟ اين زندگی مجازی را چهطور تحليل میکنيد؟ ليلی گلستان: به نظر من اين پديدهی عصر ماست و اجتنابناپذير. همين باعث شده که دنيا را بگويند «دهکدهی جهانی». و همانطور که پيش از اين گفتم همين پديدهی عصر ما باعث شده مسائل آدمها شبيه هم شود، تأثراتشان از چيزهای مشابه ناشی شود، خواستههايشان مشابه شود و همه شهروند دهکدهی جهانی شوند. حالا در اين ميان تعدادی هستند که ساز ناهماهنگ میزنند و با رندی میخواهند جور ديگری باشند. تو بايد با کارهايت جور ديگری ديده شوی نه اينکه قصد کنی جور ديگری ديده بشوی! اين رندی باعث ايجاد غولهای توخالی و تقلبی میشود. غولاند به ظاهر اما اعتبار و قدرت غول را ندارند. مثل بادکنکاند که با يک سوزن بادشان در میرود و مچاله گوشهای میافتند. در اين دهکده از اين دست زياد داريم. [مثلن؟ مثلن بدترین نمونه از نثر معاصر فارسی- و منظورم «معاصر» به معنای واقعی کلمه است- اینجا بافته میشود (سر هرمس مارانا، منصفانه، اليزه)، باغرضترین و روچپترین نقدننویسی را در این وبلاگها پیدا میکنید ([...]، در این مکان چلوکباب حرف اول را میزند)، اظهارنظرهای متعارف و تحلیلهای بینمک سیاسی و اجتماعی (سه روز پیش)، و روزنامهنگاریهای غيرشخصی، باپرده و متحجر (الیزه، منصفانه، 35درجه، سه روز پیش) همه جایشان اینجاست. وبلاگستان، در یک کلام، ننگ ما صدا و سیمای واقعی کشور ماست: سانسورشده، تحريف شده، غيرجذاب، و پير، همانطور که الردی هست...] |
آیا چیزیو سانسور کردی آیدا؟