Desire knows no bounds |
Wednesday, June 9, 2010 که می داند چقدر به پایان نزدیکم؟
اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوه ها را جه به جا کنم ولی عشق نداشته باشم، هیچم. عشق بردبار و مهربان است. عشق حسد نمی برد، فخر نمی فروشد و غرور ندارد. رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمی جوید...عشق از بدی مسرور نمی شود و با حقیقت شادی می کند. عشق با همه چیز مدارا می کند. همواره ایمان دارد. همیشه امیدوار است و در همه حال پایداری می کند. ( از نامه اول پولس رسول به قرنتیان) تئودور درایر درباره اردت می گوید: " فیلم من درباره معجزه است. تماشاگر در فیلم من باید تشویق شود که در کار تماشای کنشی مقدس است، تا هر ناباوری اش بی اثر شود و دیگر خاموش در انتظار نماند." لارس فون تریر احتمالا همین جمله هم وطنش را - در روزهایی که زندگی خودش هم در تلاطم امواج بود - الگو قرار داده و فیلم الاهیاتی اش را آفریده است. " قلب طلایی " افسانه ای است درباره یک پری دریایی که همه چیز را از دست داده و تنها امید برایش باقی مانده است. فون تریر نام سه گانه معروفش درباره عشق و معجزه را از آن اقتباس کرده است. هنگامی که مادرش در بستر بیماری بود به او اطلاع داد که پدر فعلی ، پدر واقعی اش نیست. فون تریر پدر حقیقی اش را یافت اما او از پذیرش اش سرباز زد. و همین موجب طغیان اش شد. همسرش را طلاق داد و از یهودی به مسیحی کاتولیک تغییر دین داد. شکافتن امواج محصول این دوران زندگی اوست. "بس" دختر اسکاتلندی از مسیحیان کالونی ( پرسبیترین) و شاخه اسکاتلندی کالونیسم است که اخلاق و مشربی شبیه یهودیان دارند. شکستن امواج با فصلی آغاز می شود که بس در برابر سوالات کشیشان قرار گرفته است که آشکارا یاد آور محاکمه مسیح در شب قبل از به صلیب کشیده شدن است ( و کشیش ها در واقع همان خاخام های یهودی اند ) آنها اعتقادی به موسیقی در مراسم کلیسا ندارند، کلیسایشان " ناقوس" ندارد و البته نظر چندان خوشی هم در برابر غریبه ها ندارند. بس در مقابل این سوال کشیشان که " غریبه ها با خود چه می آورند؟ " می گوید: " موسیقی شان را ". مانند مسیح " غریبه " ها را دوست دارد.( در میان حواریون مسیح هم غریبه ها و طرد شدگان اجتماعی بودند) مثل همسرش " یان" که نروژی است و به تعبیر کلیسا غریبه است. همینطور همسر برادرش. هر چه دارد می بخشد و در نظر دیگران – مثل مسیح – دیوانه به نظر می رسد. بس به واقع همان مسیح است که قرار است بار گناهان انسان ها را به دوش بکشد. سرنوشت اش بی شباهت به ژاندارک هم نیست ( که درایر هم فیلمی درباره او ساخته) مثل ژاندارک در کلیسا کار می کند و مانند او فکر می کند که خدا با او سخن می گوید و مثل او تکفیر می شود. مضمون مرکزی الاهیاتی شکافتن امواج مفهوم عشق و روابط انسانی و پیوند اش با گناه اولیه است. زیرا که در نظر کلیسا روابط انسانی زمانی مطرح شد که آدم و حوا از بهشت رانده شده و تبدیل به زن و شوهر شدند. و به همین دلیل است که روابط جنسی یکی از تابوهای مسیحیت اولیه به شمار می رود که که تاثیراتش برای کاتولیک ها تا به امروز باقی مانده است. بس از روی عشق آمیخته با خودخواهی از خدا تنها بازگشت یان را می خواهد. و خواسته اش بیشتر از بدن تمام فلج شده یان نیست. او پشیمان می شود ( همچون آدم )، هنگامی که در امتحان شکست خورده است. جایی که عشق فاجعه به بار می آورد. و حالا برای از بین بردن اش باید رنج کشید. برای بازگشت عشق ( بازگشت به بهشت ) رستگاری لازم است و طبعا در نظام الاهیاتی مسیحیت این رستگاری فقط از طریق رنج کشیدن حاصل می شود. ایمان نیروی قدرتمندی است. بس قرار است که از راه رنج کشیدن و ایمانش کاری را بکند که – به تعبیر همسر برادرش – هیچ دکتری نمی تواند انجامش دهد. و کشیش که به بس تاکید می کند : خدا نیرویی به تو داده است که به شوهرت نداده است. مثل دکتر ریچاردسون که در تلاش است با عمل های دیگر ( علم ) یان را بهبود ببخشد ( نجات دهد ) و این تنها بس است که همچون باور مسیحیت معتقد است این ایمان است که نجات می دهد و نه علم. فیلم فون تریر ورای مضامین الاهیاتی اش به لحاظ فرم و استراتژی های سبکی اهمیت فراوانی دارد که به عنوان یک مورد مرتبط می توان به اهمیت تاکید بر روی کلوزآپ ها اشاره کرد. جایی که فون تریر با تاثیر از درایر – که اردت و روزخشم را بر مبنای نماهای نزدیک از چهره های انسانی خلق کرد – نماهای نزدیک شخصیت ها را مرکز روایت خود قرار می دهد. صورت های انسانی که به تعبیر دیوید بوردول " سرزمینی است که کشف آن هیچ گاه به پایان نخواهد رسید" و البته استفاده رادیکال از جامپ کات ها که یادآور گدار و " از نفس افتاده " است. در نیمه دوم فیلم شخصیت بس بیشتر با الگوی مسیح انطباق می یابد. بس را قرار است از شهر و خانه برانند. همچون مسیح که از اورشلیم رانده شد. دکتر ریچاردسون همان پیلادس است . کسی که کم و بیش به بس ( مسیح ) اعتقاد دارد اما به او هشدار می دهد که تا اندازه ای می تواند در برابر مردم و کلیسا ( مشایخ یهود ) مقاومت کند. بس با هیبتی نامناسب در روز مراسم پا به کلیسا می گذارد. مانند مسیح که با ظاهری نامناسب به سینود ( مجمع علمای یهود ) پا گذاشت. مسیح آنها را متهم کرد که شریعت شما الفاظ است و ایمان ندارید. مانند بس که حضار کلیسا را با همین جملات مورد خطاب قرار داد. مسیح – و بس – را از کلیسا اخراج کردند. در راه بازگشت بچه ها – با الگویی یکسان – به آنها سنگ زدند و دشنامشان دادند. بس بعد از اخراج دوباره به کلیسا بازگشت ( برای آخرین بار ) و خدا را - با جمله عیسی بر روی صلیب - مورد خطاب قرار داد که " کجایی پدر؟ ". او از جامعه اخراج شده بود و باید به بیمارستان روانی انتقال می یافت. و این کار نیاز به تاییدی داشت که کلیسا و شوهرش ( بشر ) آن را تنفیذ نمودند. بس در آخرین روز زندگی اش به آن کشتی رفت، در حالی که آخرین جمله عیسی را زمزمه می کرد: " پدر چرا پیش من نیستی؟ " و این چنین است که به آستانه مرگ و رستگاری می رود. چند لحظه پیش از مرگ، مادرش در بیمارستان بر سر تخت او حاضر می شود – مانند حضور مادر عیسی در پای صلیب - و سرانجام جسدش را به دریا می اندازند. به آبی که مظهر " بی گناهی " است. کلیسا و بس نماینده دو گونه و دو تلقی متفاوت از مقوله " خوب بودن " هستند. و از همین روست که دکتر بیماری بس را " تلاشی برای خوب بودن " می داند. بس قصد داشت که با ایمان و ایثارش عشق و خدا را بار دیگر به کلیسا باز گرداند. و آن پایان حیرت انگیز فیلم دست آورد اوست. جایی که از فراز آسمان ها ناقوس های کلیسا به صدا در آمده اند. در همان کلیسایی که ناقوس و موسیقی نداشت. و این بس است که از زمین به آسمان و بهشت بازگشته است. فون تریر برای بیان مفاهیمش فیلم را به 8 فصل تقسیم کرده است که هر فصل عنوان و تصویر مجزایی دارد. فصل پنجم با تصویر ساختمانی تخریب شده " شک " نام دارد و در فصل های بعد عنوان ایمان و فداکاری ظاهر می شود. مسیر معنوی که بس با شکافتن امواج پیمود. از دوستی پرسیدم با شنیدن نام فیلم " شکافتن امواج " اولین چیزی که به خاطر می آورد چیست و می گوید: " نفس گیر ". و نفس گیر همان ویژگی است که بس فواصل میان شک و ایمان و فداکری و معجزه را توانست طی کند تا به " رستگاری " برسد. از همین روست که فون تریر در تنها مصاحبه ای که درباره فیلمش کرده می گوید: " شکافتن امواج فیلمی است در ستایش خدا ". عنوان، نام کانتانی از باخ |
Comments:
Post a Comment
|