Desire knows no bounds |
Friday, July 9, 2010
سوختگان اقالیم زمین را add کنید
این که نویسندهها شبیه نوشتههاشان نیستند هم درست است و هم غلط. نمیتوانند شبیه نباشند و نمیتوانند دقیقن همان باشند. سالهاست این آدمهایی که از ترس “به هم خوردن تصورشان” سراغ هنرمند محبوبشان نمیروند را دیگر درک نمیکنم. خب چه انتظاری میرود؟ که چی باشند؟ که حکیمان باستانی – آن هم از نوع داستانیاش- باشند؟ که نخوابند و نخورند و نمیزند و گشن نکنند که تصور شما به هم نخورد؟ دسته دیگری هم هستند که به خیال خودشان راه حل پیدا کردهاند و به این نتیجه سادهانگارانه رسیدهاند که” اصلن باید حساب نویسنده را از اثرش جدا کرد.” نگاه فانتزی این گروه هم دستکمی از اولیها ندارد. مگر میشود تصور کرد این نوشتهها را کس دیگری نوشته. مگر نویسنده میتواند به چیزی معتقد نباشد و بنویسد و به دل بنشیند؟ راستش این است که نوشتهها مرزهای وجودی یک آدمیزاد/ نویسندهاند. آخرین جاهایی هستند که پیکان آرششان فرود آمده. به زور بازوشان باید تبریک گفت که مرزهای سرزمینشان چنین پهناور شده. اما آدمیزاد همیشه در مرزهای وجودیاش نه هست نه میتواند باشد. اگر نیچه تنگش بگیرد و بیقراری کند نشان این نیست که درباره ابرمرد ننوشته یا بهش اعتقادی ندارد. خیلی ساده نوشتهها چیزهاییست که نویسندهها دوست دارند باشند. که گاهی هستند. نه همیشه. ... میگوید : پیوسته دلم خبر میداد در اقالیم زمین، سوختگان هستند، که… [+] |
Comments:
Post a Comment
|