Desire knows no bounds |
Sunday, July 4, 2010
حتمن تعجب رو تو چشام دیده بود که بیمقدمه برگشت گفت من با تو مث یه ملکه رفتار میکنم. اینجوری از تمام مردای بعدیِ زندگیت انتقام میگیرم. اون روز نفهمیده بودم چی به چیه، حالا اما خوب میفهمم. انتقامشو گرفت.
|
تو شایسته ی ملکه بودن هستی.
به همین سادگی
اون فقط یه بار آینه شده تا خودت رو ببینی
طعمه ای که دلیلش خودشه
برای انتقام گرفتن از مردای قبلی نمیتونست هم تو رو داشته باشه هم انتقام رو
اما برای انتقام گرفتن از مرداای بعدی میتونه. چون تو حتی همین الان هم نمیفهمی دقیقا چی به چیه!!!
وبلاگت رو میخونم ... هر ازگاهی خوب مینویسی
اما زنگ تفریح زیاد داریییییییی