Desire knows no bounds |
Monday, September 5, 2011
دوباره ازون شب سختاست که مدتها بود نداشتمشون
در این حد که بابتش نوستالوژیم عود کرده اصن به وضعی بدیش اینجاست که آدمِ کندن هم نیستم من طاقتِ ول کردن و رفتن ندارم همهش مایلم چیزهارو برسونم به یه سرانجامی بعد بذارم برم این «سرانجام» کذایی اما یه آدامس کشدار منعطف طولانیه که هزار کیلومتر کش میاد بیکه جایی پاره بشه بعد الان مشکلم اینه که دل بدم به حال خرابم یا بپردازم به این نوستالوژیه |
Comments:
Post a Comment
|