Desire knows no bounds |
Monday, October 31, 2011
کارو بهش میسپرم و میرم پی کارم. رسمن میرم پی کارم. اولین جاییه که چشمبسته اعتماد دارم بهش. انگار خودم وایستاده باشم بالا سرِ کار. همون سلیقه، همون دقت، همون حساسیت، همون همهچی. اولین باره که میتونم با خیال راحت سکانو بدم دست یکی دیگه و تکیه بدم عقب چشامو ببندم و خیالم راحت باشه آب از آب تکون نمیخوره. خیالم راحت باشه همهچی درست و بهقاعدهست. درست کپی-پیستِ خودمه لعنتی. بالاخره یه روز میخرمش.
|
Comments:
chi?ki?
Post a Comment
|