Desire knows no bounds |
Tuesday, January 3, 2012
نشستهام اینجا که دوستش دارم. یک موزیک عبری-طور دارد برای خودش پخش میشود توی سالن. خانم توی موزیک خراش دارد انگار. از یک درد کهنهی خراشداری دارد حرف میزند، حالا گیرم من یک کلمه هم عبری ندانم. آرامم برای خودم. دارم این رمان آخر رضا قاسمی را میخوانم، «پروانهها و امکانها»، رسیدهام به آن فایل یو-تیوبِ وسط قصه و ساندویچ بادمجان و ریحان و پنیر سرخشده گاز میزنم. دیشب را از سر گذراندهام و خوبم.
|
همیشه دوست داشتم زنی به فارسی همینطور ضجه های خراش دارد بزند . مثل یاسمین لوی . مثل آن خواننده یونانی . مثل آن زن اسپانیایی .