Desire knows no bounds |
Sunday, January 27, 2013
همیشه یه جریانی بوده علیه سیستم مدارس و اینکه وااسفا از این مدرسههایی که ما توش درس خوندیم و الخ. من به شخصه نه تنها همیشه خودم عاشق مدرسهم بودهم و هیچوقت اون معضلات ممنوعیت جوراب سفید و موی فلان و بیسار رو مواجه نشدم باهاش در طول تحصیل، بلکه الان هم با مدارسی مواجهم که به راحتی میشه باهاشون دو کلمه حرف حساب زد. باز و روشن برخورد میکنن و جبهه نمیگیرن و سلامت روانی بچه براشون در اولویته.
زرافه موبایل برده مدرسه، در واقع همیشه میبرده و ایندفعه گیر افتاده، مدرسه موبایلش رو ضبط کرده و زرافه داره سکته میکنه، چرا؟ از غمِ بیاینترنتی. من به عنوان یه آدمِ پارادوکسیکال - سلام دکتر - در امر تعلیم و تربیت، ته دلم بسیار خشنودم که موبایلشو بهش ندن به این زودیا، چون وقت زیادی تلف میکنه تو اینترنت، و از اونور به عنوان یه معتاد به اینترنت این بدن درد بیقراریش رو میفهمم و ته دلم بهش حق میدم اعصاب نداشته باشه. مشکل اما یه موبایل دیگهست. دیروز برای اینکه از نتیجهی مذاکرات من با معاون مدرسه خبردار بشه از یه موبایل دیگهای به من زنگ زد که اون موبایل هم طبعن به صورت غیرقانونی در مدرسه موجود بوده. آقای معاون هم گیر داده بوده که اسم دوستت رو باید بگی تا من برای ترخیص موبایل خودت باهات وارد مذاکره بشم، وگرنه باید فردا با والدینت بیای مدرسه. زرافه هم راه دوم روانتخاب کرده.
معاون مدرسه از اون دسته آدمهای همواره مأمور و معذوره، اصلن حس طنز نداره و اهل حال نیست. برعکس، آقای مدیر تو تیم ماست. خیلی انسانی برخورد میکنه با مسائل و میتونی باهاش بگی و بخندی و سیستم رو نقد کنی و دست بندازی. امروز به عنوان یه آدمِ هموارهپارادوکسیکال در امر تعلیم و تربیت نوجوانان، زنگ زدم به آقای مدیر. قضیهی موبایل اول و موبایل دوم رو براش تعریف کردم، خیلی منصفانه و وفادار به متن، بعد شروع کردم از فیلمها و وقایع اجتماعی خودمون فکت آوردن و در باب ناکارآمدی بازتولید جامعهی فعلیمون حرف زدن، از وقایع هشتاد و هشت گرفته تا فیلم انجمن شاعران مرده. آقای مدیر نه تنها فیلم رو دیده بود که حتا خودش هم تو تیم من بود و چهارتا فکت دیگه هم گذاشت رو فکتهای من و قرار شد آقای معاون رو یهجوری که دلش نشکنه و غرورش جریحهدار نشه فرهنگسازی کنيم و یادش بدیم جاسوسپروری نکنه. برای زرافه هم که دوستش رو لو نداده عجالتن آیپد من رو به عنوان جایزه در نظر گرفتیم تا موبایل خودش ترخیص شه.
یکی از مهمترین پارامترها در انتخاب مدرسه، محیط کار، همکار، پارتنر و الخ لزومن پرفکت بودن اون سیستم یا اون آدم نیست، قابلِ نگوشیت بودنشونه به زعم من. سیستم/آدمی که پذیرای بحث و نقد و ایرادهای احتمالیِ وارده باشه و یه جاهایی بلد باشه پا بذاره روی ایگوی شخصیش و بیاد تو تیم تو، اونقدر سیمپتی ایجاد میکنه که فارغ از نتیجه، تو به داشتنش افتخار میکنی. گیرم براي یه مدت آیپد نداشته باشی.
|
به معنای واقعی امضای تورو داره، بسیار زیبا بود