Desire knows no bounds |
Thursday, June 13, 2013 لیست خریدو میاد از روی میزم برمیداره غرغرکنان میگه خداییش دنیا برعکس شدهها، تو همهی خونهها بچهها لجبازن تو خونهی ما مامانمون. راس میگه طفلی. نمیدونم چهجوریه که اینهمه مرغ یه پا دارهم. هی هم سعی میکنم در عرصههای مختلف زندگیم خودمو تغییر بدم، هی موفق نمیشم. شانس بزرگی که من و دخترک آوردیم اینه که زرافه به باباش رفته. عاقل و منطقی و مهربون. ریشسفید و کاتالیزورِ خونهست. اهل بوس و گفتمان. دختره برعکس اما غُد و یهدنده. فوقش میاد لُپ آدمو میکشه میره. اگه زرافه هم به من میرفت رسمن میشدیم سه کلهشق. |
Comments:
Post a Comment
|