Desire knows no bounds |
Thursday, July 11, 2013
شاعر داشت مىفرمود درياى خزر گردم، خواهى تو اگر جونم... گفتم مىخواممىخوام. با آفتاب و شنا و جت اسكى و موخيتوى واقعنى تو دريا، مختلط، با بيكينى.
سپس؟ الان در حال آفتاب و شنا و جت اسكى و موخيتو تو درياى خزريم، مخلوط، با بيكينى.
تو ايران كار نشد نداره.
|
Comments:
Post a Comment
|