Desire knows no bounds |
Saturday, August 10, 2013
در زبان ژاپنی، فزونی پسوندهای کارکردی و پیچیدگیِ پیواژهها سبب میشود که پیشروی فاعل در گزارهها از خلال احتیاطها، تکرارها، تأخیرها و تأکیدها چنان به انجام رسد که حجم نهایی فاعل را دقیقاً به پوستهای بزرگ و توخالی در گفتار بدل کند که بسیار با آن هستهی پُری که ظاهراً جملههای ما را از برون و از بالا هدایت میکند، متفاوت است.
... ژاپنیها تأثرات خود را به بیان میآورند و نه شواهد خویش را. امپراتوری نشانهها --- رولان بارت پ.ن. گمانم هر چند سال یکبار، این کتاب را خوانده باشم. من؟ عاشق زبانام. و بین زبانهایی که میدانم، هیچکدام به پای زبان ژاپنی نمیرسد. لابد چند سال زندگی کردن در ژاپن، اینجوری مرا شیفتهی این کشور، این فرهنگ، این زبان و بعدتر این کتاب کرده است. زبان ژاپنی تمام منظور خود را با توسل به حواشی بیان میکند. آنقدر زیبا، که به شعبده میماند. من؟ هنوز و هنوز شیفتهی گویش کمنظیر قشر الیت این جامعهام. گویشی که طی آن سالها، نشد آنقدر به آن زبان مسلط شوم که بتوانم از پس حرفزدن با آن طمطراق بربیایم. هیچ اما از شیفتگیام نسبت به این رقص واژگان کم نمیشود. پ.ن.۲. یک روز میروم ژاپن، دوباره، بعد از هزار سال. توکیو، یوکوهامای دوستداشتنی، و حتماً اوساکا. اوساکا را با قطار میروم. با کوله و آیپد و آلاستار قرمز. میروم سراغ معبدهای تادائو آندو و تویو ایتو. خیابان پشتی کالج. قبرستان زیبای پشت خانه. رستوران باریک و بلند پشت دانشگاه. کلاس ظهر را میپیچاندیم، من و بابی، که برسیم به میگوهای تازه از تنوردرآمدهی آن رستوران باریک و تاریک و بلند پشت دانشگاه. هاه. ژاپن رفتن اینبارم چه فرق خواهد داشت با تمام آن سالهای دور. Labels: UnderlineD |
Neda