Desire knows no bounds |
Saturday, November 15, 2014 چند سال پیشا که شهرداری تازه شروع کرده بود به اجرای طرح تفکیک زبالهها، هفتهای دو بار ظهرا یه موزیک تو محل پخش میشد، آهنگ معروف بتهوون، که یعنی ماشین مخصوص جمعآوری زبالههای خشک اومده و آشغالاتونو بیارین دم در. بعد از چند ماه هم شهرداری خسته شد و بیخیال طرح ماشین موزیکالش شد. از همون سالها اما خونهی ما طرح تفکیک زبالهها رو خیلی پیگیر و جدی شروع کرد و همچنان هم ادامه میده. امروز بعد از هزار سال دوباره اون آهنگ پخش شد تو محله. چند دقیقه بعد زنگ در خونه رو زدن و یه خانوم از طرف شهرداری شروع کرد به توضیح دادن که دوباره داره اون طرح اجرا میشه و سهشنبهها ظهر زبالههای خشکتون رو بیارید بیرون. چند سال پیشا، یه شب حوالی ساعت دوازده، من در حالی که مست و خوشحال و روی ابرا بودم خونهی یکی از بچهها، صفحهی موبایلمو نگاه کردم دیدم بیست و سهتا میسدکال دارم از خونه. اون سالها بچهها کوچیکتر بودن و مقررات خونه رو سفت و سخت رعایت میکردن و راس ساعت نه شب میخوابیدن، بنابراین بیست و سه تا میسدکال ساعت دوازده شب معنیش میشد اینکه یا خونه ترکیده یا یکی مرده یا همچه چیزی. در لحظه تمام مستی و سرخوشیم پرید و ابرها فرو ریختن و دلم هری ریخت پایین. زنگ زدم خونه. دخترک گوشی رو برداشت، خیلی شاکیطور از دست من که چرا تلفن رو جواب نمیدم. سراسیمه پرسیدم چی شده حالا؟ گفت «هستهی خرما جزو زبالههای خشکه یا تر، و باید تو کدوم سطل انداخته بشه؟». بدیهتا حال اون لحظهی من نیازی به توصیف نداره. موزیک زبالههای خشک که پخش شد، پرتاب شدم به دورانی که بچهها چه کوچیک بودن و چه همهچیز پیچیده و سخت بود و چه یه موضوع کوچیکی مث هستهی خرما میتونست حال منو به کل زیر و رو کنه. چه هزار سال گذشته بود و چه همهچیز این روزها بهتره بیکه من حواسم باشه. پای آیفون برای خانوم شهرداری توضیح دادم طرحشون کارآمد نیست چون خیلیا مثل من اصولا این ساعت روز خونه نیستن و تو خیلی از آپارتمانها مث ما زبالهها رو سرایدار هر شب میاد جمع میکنه میبره بیرون و قاعدتا تمام هفته زبالههای خشک رو نگه نمیداره تو ساختمون و قاعدتاتر بهتره سطلهای مخصوص تفکیک زباله بذارن و اینها، خانوم شهرداری هم با روی خوش حرفها رو گوش کرد و یادداشت کرد و گفت به اطلاعات مقامات مربوطه میرسونه و ممنون از پیشنهاداتم و خدافظ. من اما گیر کرده بودم توی روزهای عجیب و سخت بازیافت. |
Comments:
Post a Comment
|