Desire knows no bounds |
Tuesday, June 16, 2015
نامهی خارجه
عباس عزیزم
سلام
مدتیست که از نوشتن دو جملهی روان و بیدستانداز عاجزم. برای منی که نوشتن طبیعیترین کار دنیا بود، حالا نوشتن شده سختترین کار دنیا. نوشتههایم بیشتر به ترجمههای گوگلترنسلیتور میمانَد. دریغ از دو کلمه سنس آو هیومر و خلاقیت. مدتیست هم که سنسورهایم از کار افتادهاند و نسبت به محرکهای بیرونی واکنش خاصی ندارم. فوقش کمی بخارم. چه کنم؟
برگردان آزاد از «چهل نامهی کوتاه به عباس» Labels: las comillas |
Comments:
Post a Comment
|