Desire knows no bounds |
Monday, August 17, 2015
امروز دریافتم که به صورت غریزی «فروشنده»م!
نه لزوما فروشندهی کالا یا آرتوورک، فروشندهی ایمجینیشن، ایده، تصویرسازی و امبیانسام من. در واقع قادرم قفسی بسازم از «هیچ»، بفروشم به شما! -سلام سهراب- و خب اعتماد به نفسام از خودم، از امروز.
یادم باشه مذاکرات مهم کاریم رو همیشه خودم انجام بدم. فکر واگذارکردن تلفنها و ایمیلها و قرارهای مهم به دیگران رو باید به کل از سرم بیرون کنم. این دقیقا همون بخش از کاره که با هزار ساعت توضیح و تمرین، نمیتونم به دیگری منتقل کنم. آدم بداههم من و این بداههبودنم این روزها داره خیلی به کارم میاد. قادرم در لحظه آدمها رو ایمپرس کنم و باید یادم باشه از این قابلیتام استفاده کنم مدام.
|
Comments:
Post a Comment
|