Desire knows no bounds |
Thursday, October 22, 2015
این روزها هر طرف را که نگاه میکنی به یک پروژهی عکاسی، خطاطی، فیلم کوتاه، خطابه و ... برمیخوری در مذمت اسمارتفونها. اینکه اسمارتفونها و شبکههای اجتماعی چقدر پرمخاطره و وحشتناک است و آدمها در حالیکه کلههای مبارکشان را از داخل آن بیرون نمیآورند به زیر ماشین میروند، به داخل چاه میافتند و ناهارشان از دهن میافتد و کانون خانوادهشان سرد میشود. اما آیا واقعیت چنین است؟ برای پاسخ به این سوال باید برگردیم به دوره ماقبل اسمارتفونها. وقتی که اینترنت بود اما هنوز باید برای استفاده از آن پای سیستم مینشستی. زندگی آن وقت چگونه بود؟ یادم میآید آن وقتها در اتاق استراحت پزشکان -جایی که مابین عملها یا وقت غذا خوردن پزشکان دور هم جمع میشوند- همکاران یا روزنامه میخواندند یا در مورد آب و هوا و فلان رویداد سیاسی-اجتماعی یا فوتبال دیشب بحث میکردند و بعضا تحلیلهای تخیلی ارائه میکردند و بعد هم میرفتند دنبال کارشان. الان اما همان بحث و تفسیرها در جریان است اما آدمها انتخاب دیگری هم دارند. یکی با موبایلش گیم بازی میکند، دیگری پستهای گروههای تلگرامش را بالا و پایین میکند و آن یکی هم در اینستاگرامش میچرخد. به عبارت دیگر آدمها این انتخاب را پیدا کردند که بتوانند در عین حضور فیزیکی و بعضا اجباری در جایی به کاری بپردازند که جذابیت بیشتری برایشان دارد.
در فضای داخل خانواده و مهمانیها هم اوضاع بر همین منوال بوده. آدمها سر یک میز جمع میشدند یا دور هم پای تلویزیون مینشستند یا با هم معاشرت میکردند چون انتخاب دیگری نداشتند. این بدان معنی نیست که آن دوران طلایی دوران معاشرتهای باکیفیتی بوده. آدمها بخصوص نسل قبلتر همیشه صرفا یک جور "اینرسی" دارند. یک جور آشناپنداری با وضعیت قبلی که وقتی به هر علتی تغییر کند احساس خسران میکنند و نوستالژی بدین ترتیب شکل میگیرد. هرکس دهه شصت را تجربه نکرده باشد و پای صحبتهای نوستالژیک ما بنشیند فکر میکند که چه تجربه طلایی را از دست داده است در حالیکه واقعیت چیز دیگری بوده است. یا در مهمانیها آدمها به زور مجبور بودند تمامی ساعات مهمانی را با هم معاشرت کنند و از در و دیوار صحبت کنند تا سکوت خدای ناکرده حکمفرما نشود و بعضا هم به ضرب و زور دستت را میکشیدند تا آن وسط حرکات موزون انجام بدی و خلاصه مهمانی به یک نحوی به ته برسد. عینا شبیه یک مراسم آیینی که باید طبق فرمول انجام گیرد. الان اما آدمها در ساعاتی از مهمانی با گوشی خودشان مشغولند و از فضای موجود فاصله میگیرند. تلفیقی از حضور و عدم حضور برایشان جذابتر است. بهشان بیشتر خوش میگذرد و احساس بهتری دارند.
اگر تمام این موقعیتها و موارد مشابه را در نظر بگیرید به یک اصل اساسی مشترک میرسیم که کلید اصلی قضیه است: عنصر جذابیت. اگر معاشرت خانوادگی، مهمانی در جریان، یا هر ایونت دیگری که در آن حضور دارید به قدر کافی جذاب باشد دیگر سراغ گوشی و معاشرین داخل آن نمیروید. برای مثال اگر شما اهل فیلم دیدن باشید، یا عاشق فوتبال بازی کردن یا طرفدار پر و پا قرص طبیعت نوردی باشید هیچ اسمارت فون یا شبکه دیجیتالی قادر نیست شما را از این فعالیتها باز دارد. در واقع عنصر اجبار و محدودیت وقتی پا به عرصه میگذارد که توان مقابله و رویارویی وجود نداشته باشد. دیگر به کودک نسل امروز نمیشود گفت با یک گچ و هشت تا مربع لیلی بازی کند و خوشحال باشد یا مثل ما ساعتها پای دوز و منچ و گل یا پوچ بنشیند و کیف کند وقتی بازیهایی به مراتب پیچیدهتر و جذابتر وجود دارد که سرگرمش میکند و هر روز هم بر انتخابهایش افزوده میشود.
اسمارتفونها و شبکههای اجتماعی در واقع پاسخی است به نیاز انسان مدرن که دیگر مایل به زندگی قبیلهای با آن شکل اولیهش نیست و به سمت فردگرایی بیشتر رفته است. انسان مدرن تنهاتر شده است و این تنهایی حاصل یک انتخاب طبیعی است چون آن مدل قبلی عملا شکست خورده است. این فضا هم در واقع ترفندی است برای تنها نبودن. اینکه در هرجایی از دستشویی تا تخت خواب و در هر ساعت از شبانهروز به مدد اسمارتفونها آدمهایی هستند که گوشهای از خلا را برای تو پر کنند اتفاق خوبی است. این تکنولوژی رسمیت دادن به حق انتخاب است. دیگر به مدد همین اسمارتفونها جبر جغرافیایی قدرتش آنقدرها هم زیاد نیست. کسی که آدم شب بوده دیگر نگران خوابیدن همه نیست چون به مدد همین فضا آدمهای دیگری که شبزندهدارند یا در نصفالنهار زمانی دیگری زندگی میکنند حضور دارند تا فرد دیگر احساس تنهایی نکند.
خلاصه اینکه به همه دلواپسان و نگرانها باید گفت که اگر نگران وضعیت فعلی هستید چاره کار در نفرین و لعنت اسمارتفونها نیست. چاره بالا بردن کیفیت در روابط و فعالیتها و روزمرگیهاتان است. تکنولوژی محض خاطر دل شما از حرکت نمیایستد. دیر زمانی نخواهد گذشت که رباتها جای معاشرین انسانی را خواهند گرفت. چون تکنولوژی و دوامش مبتنی است بر نیازهای انسانی. هیچ چیز در این دنیا گارانتی تداوم ندارد مگر آنکه مطابق با خواست و نیازهای آدمی باشد. اگر نگران هستید سعی کنید ورژن جذابتری ارائه دهید؛ وگرنه محکوم به زوال هستید.
پ.ن طبیعتا متن در مورد انسان بالغ و عقلرس است و مدیریت کودکان در زمینه استفاده صحیح از اسمارتفونها بحث دیگری است که دخلی به این داستان ندارد.
از فيس بوك رضا
Labels: UnderlineD |
Comments:
Post a Comment
|