Desire knows no bounds |
Wednesday, May 11, 2016
پروستخوندنم داره به کندی پیش میره. تو این دو هفته ۶۷ صفحه خوندهم فقط. معنی خیلی لغات رو نمیفهمم ولی نمیرم سراغ دیکشنری. دارم به شیوهی درک کلی متن میرم جلو. زبونش اما یه جوریه که از متن فارسیش خیلی نرمتره. با اینکه برام سختخوانه، اما درک بهتری دارم ازش تا ترجمهی فارسیش. و چون سختخوانه، به مثابه مدیتیشن ذهنمو از هر چیز دیگهای خالی میکنه. هفتهی پیش ماساژورم وسط ماساژ گفت چهقدر دغدغه داری! گفتم چطور؟! داشت گوشمو ماساژ میداد گفت از وضعیت گوشت معلومه. حالا به طرز احمقانهای پروست که میخونم احساس میکنم غضروفای گوشم نرمتر میشن! دوست فیلسوفم هفتهای یه عبارت لاتین برام میفرسته هم، که با احتساب شیب یادگیریم، یحتمل تا آخر عمرم بتونم ده دیقه لاتین حرف بزنم. آقای کا میپرسه لاتین به چه دردیت میخوره؟ میگم به هیچ درد. میگه کسی هم هست لاتین حرف بزنه؟ میگم نمیدونم، منطقا باید همهشون مرده باشن.
bona fide. |
Comments:
Post a Comment
|