Desire knows no bounds |
Friday, December 9, 2016
گاهی فکر میکنم مقصود زندگی آشتی دادن ماست با مرگ آتی، از طریق فرسایش تدریجی ما، با نشان دادن به ما که زندگی، هر چه هم به درازا بکشد، آنطورها که تعریف میکنند نیست.
کسی را تصور کنید که شب دیرهنگام، اندکی مست، به دوستدختر سابقش نامه مینویسد. نشانی او را روی پاکت مینویسد، تمبری میچسباند، پالتویش را میپوشد، قدمزنان میرود به سراغ صندوق پست، نامه را در صندوق میاندازد، به خانه برمیگردد، و میخوابد. نه، به احتمال قوی، این قسمت آخر را انجام نمیدهد. نامه را مینویسد و میگذارد که صبح پست کند. و صبح، هیچ بعید نیست که نظرش را تغییر دهد. این است که نباید آنی بودن، فوریت، صداقت، و حتا غلطهای تایپی ایمیل را دستکم گرفت. درک یک پایان --- جولین بارنز Labels: UnderlineD |
Comments:
The lush nothingness of being
Post a Comment
|