Desire knows no bounds |
Tuesday, January 17, 2017
آقای ایگرگ همیشه میگه با آدمای قدبلندتر از خودت معاشرت کن. این کلیدیترین نصیحتی بوده که بهش عمل کردهم و تمام رشدم رو مدیون همین جمله میدونم. اوایل نمیفهمیدم آدم قدبلند یعنی چی. فرق سره از ناسره رو درست تشخیص نمیدادم. کمی بعدتر اعتماد به نفسش رو نداشتم. فکر میکردم معاشرت آدمای قدبلند با من، برای اونا چه جذابیتی میتونه داشته باشه. و دیرتر، خیلی دیرتر فهمیدم لااقل تو شغل من راهی جز این وجود نداره. و فهمیدمتر قدبلندی امریست نسبی، کافیه پاتو بذاری تو دنیای پشتپردهها تا ببینی تمام سیستمهایی که از بیرون مرعوبت میکنن، چه آش شلهقلمکاریه پشتشون؛ چه داخل ایران، چه بیرون. همین چند شب پیش یکی از بزرگترین قورباغههای معاشرتیم رو قورت دادم و کسی رو دعوت کردم خونهم که دو سال بود از دعوت کردنش طفره میرفتم، به بهانههای واهی. اون بهانهها هرگز مرتفع نشد، اما چند شب پیش طی یک اقدام احمقانه به زعم خودم، بنابر تصمیمی که طی چند ثانیه گرفته شد اون غول مرحلهی آخرو قورت دادم، اون آدم رو دعوت کردم و بیلیو می اور نات، سه تا پله رفتم بالاتر.
آقای ایگرگ همیشه میگه معاشرت کن. این دومین نصیحت کلیدیای بود که بهش عمل کردم و بخش بزرگی از موفقیتم رو مدیونشم. اوایل فکر میکردم من یه آدم معاشرتگریز انزواطلبم و معاشرت برام شکنجهست، لذا بیخیال. سپس که تن به معاشرت دادم از حضور در جمعهای غریبه به هزار و یک دلیل واهی فرار میکردم و میگفتم اینجور معاشرتها تایپ من نیست. سپستر اما طی یک سری مراسم قورباغهخوری، پارسال، دریافتم از قضا چههمه من آدمِ اینجور معاشرتهام و دریافتمتر که تو اون جمعها، دیسنت بودن، کاریزما داشتن، و باسواد بودن (سواد نه به معنای سواد تخصصی، سواد به معنای داشتن معلومات فرهنگی قابل اعتنا، که طبعا راهی نداره جز اینکه طی سالیان به دست آورده باشیش) حرف اولو میزنه و دیدم اون قبیل آدمها از قضا، چه تحت تأثیر قرار میگیرن و دیدم منجر به چه دستاوردهای بزرگی میشه.
که یعنی اعتماد به نفس آدم، تا زمانی که نشستی تو سیف زون خودت و تن به تجارب جدید نمیدی، رشد نمیکنه؛ یا میاد پایین یا رشد کاذب میکنه. و یعنیتر اعتماد به نفس جز در مواجههی رودررو با اتفاقها قابل رشد و ارزیابی نیست. این درسی بود که متأسفانه بسیار دیر آموختم اما بالاخره آموختم.
|
Comments:
عزیزجان نوشته های شما را نمی خوانم سر می کشم نوش جان می کنم و می ستایم می ستایم می ستایم
بارها و بارها خواندم دمت گرم و سرت خوش باد
Post a Comment
|