Desire knows no bounds |
Monday, September 4, 2017
خیلی خوششانس بودم که بچهای داشتم و وقتی خیلی جوان بودم ازدواج کردم. این کار را کردهام و الان دیگر مجبور نیستم دوباره آن را انجام دهم. ولی این مثال خوبی نیست. من انتخاب کردم که دیگر ازدواج نکنم و یک بچه هم داشتم -پس دیگر قرار نبود تجربهی بزرگ مادر بودن را از دست بدهم- و بعد هم تصمیم گرفتم یک زندگی آزاد و مستقل داشته باشم که پر است از عدم امنیت و ناخوشایندی، دلنگرانی و ناکامی و دورههای طولانی تجرد. و فکر میکنم این همان چیزی است که میخواستم... ولی واقعاً یک الگو نیست، راه حلی است که من یافتهام، و تنها برای خودم توجیهپذیر است، آن هم به خاطر پروژههای زندگیام.
آیا این یک انتخاب آگاهانه بود؟ نه، اما دوست داشتم زندگیهای متعددی داشته باشم، و داشتن زندگیهای متعدد با وجود یک همسر خیلی دشوار است. سوزان سونتاگ، در گفتوگو با مجلهی رولینگ استون --- جاناتان گات Labels: UnderlineD |
Comments:
Post a Comment
|